جدول جو
جدول جو

معنی علی بارانی - جستجوی لغت در جدول جو

علی بارانی
(عَ قِ)
دهی است از بخش گوران، شهرستان شاه آباد واقع در 24 هزارگزی شمال باختری گهواره و یک هزار و پانصدگزی با نهر. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر، و دارای 200 تن سکنه. آب آن از سراب گردکان - لارتامین می شود. و محصول آن غلات، حبوب، سبزی، صیفی، و لبنیات است اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند وراه آن مالرو است. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَیِ)
ابن قاسم کاشانی کاتب. مکنی به ابوالحسن. وی از نویسندگان مبرز بود و او را برخی از نامه ها است که در معجم الادباء نقل شده است. رجوع به معجم الادباء چ قاهره ج 14 ص 99 و چ مارگلیوث ج 5 ص 295 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ مَ)
ابن یحیی ارمنی، مکنّی به ابوالحسن. از فرماندهان عصر خلفای عباسی و اصل او از ارمن بود. پدرش به مناطق عرب نشین رفت لذا او در محیطی عربی پرورش یافت. و به فرمانروائی ثغور شام سپس ارمنستان و آذربایجان و آنگاه مصرتعین گردید. او را با رومیان جنگهای بسیاری روی دادو در سال 249 هجری قمری در یکی از این جنگها کشته شد. (از الاعلام زرکلی بنقل از النجوم الزاهره ج 2 ص 245)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن حکم بنانی، مکنّی به ابوالحکم. محدث بود و ابوالاشهب از او روایت کرد. و نیز رجوع به ابوالحکم (علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَرْ را)
ابن عبدالرحمان بن شبیب بن حمدان بن شبیب حنبلی حرانی، ملقّب به نورالدین. ادیب بود و در طب نیز اطلاعاتی داشت. وی در سال 747 ه. ق. در قید حیات بود. او راست: جامعالفنون. (از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 59)
ابن عیسی حرانی. او راست: عجائب البحر، که آن را برای المقتدر تألیف کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1126)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ریاضی دان بود. او راست: علم الحساب، که در سال 1257 هجری قمری در بولاق به چاپ رسید. (ازمعجم المؤلفین بنقل از اکتفاءالقنوع فندیک ص 456)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن منصور بن محمد بن ابی المعالی بن احمد حسینی کارزانی الاصل حائری المولد. مشهور به علی الکبیر. رجوع به علی کبیر شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن کمال الدین حسین کاشانی. ملقب به غیاث الدین. رجوع به غیاث الدین (علی بن کمال الدین حسین کاشانی) شود
ملا علی کاشانی، مشهور به ملا علی حالی. او را اشعاری است که در تحفۀ سامی منقول است. (از الذریعه ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ملا علی کورانی، شافعی. متکلم و منطقی بود ونام وی در هدیهالعارفین بصورت علی بن محمد کورانی آمده است. وی مدتی امامت مسجد جرجیس را در شهر موصل عهده دار بود و در همین شهر در سال 1094 هجری قمری درگذشت. او راست 1- حاشیه بر شرح شمسیۀ قطب. 2- حاشیه بر شرح عقائد نسفی از تفتازانی. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن محمد بن عبدالله بن احمد بحرانی. فقیه و متکلم قرن یازدهم هجری است. او راست: 1- کتابی در فقه. 2- منار السعادات فی اصول الاعتقادات. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 80)
ابن عدنان بحرانی. وی شاعر بود و در اواخر عمر ساکن بصره گشت و در سال 1355 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 745)
ابن محمد بن علی بن اسماعیل بن محمد بن علی بن احمد بن هاشم بن علوی بن حسین غریفی موسوی بحرانی. رجوع به علی موسوی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ وَ)
ابن عبدالله بن ناشر بن مبارک وهرانی. مکنی به ابوبکر. وی مفسر و نحوی و شاعر و خطیب ’داریا’ از قرای دمشق بود. و در ذی قعده سال 615 ه. ق. درگذشت. او راست: 1- تفسیرالقرآن. 2- شرح شواهد الجمل زجاجی، در نحو. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین از بغیهالوعاه سیوطی ص 340 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 461 و طبقات المفسرین سیوطی ص 24)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
ابن محمد بن علی بن احمد بن مروان عمرانی خوارزمی. مکنی به ابوالحسن. ادیب و لغوی و مفسر بود و در حدود سال 560هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اشتقاق أسماء المواضعو البلدان. 2- شماریخ الدرر فی تفسیر الاّی والسور. او را شعری نیز هست. (از معجم المؤلفین) صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: معجم الادباء یاقوت ج 15 ص 61. بغیه الوعاه سیوطی ص 350. روضات الجنات خوانساری ص 485. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 102. هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 698. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 120. و نیز رجوع به ابوالحسن عمرانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن احمد نجاری شعرانی شافعی. فقیه و اصولی بود. او راست: حاشیه بر شرح جمعالجوامع سبکی، که در سال 970 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ج 1 ص 366)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
وی برادر محمود تارابی بود. محمود در سال 630 ه. ق. در قریۀ تاراب از توابع بخارا به مخالفت با لشکر جغتای خان قیام کرد و چون به زهد و تقوی مشهور بود عده بسیاری از مریدانش به وی پیوستند. در جنگی که بین لشکر جغتای خان و مریدان محمود درگرفت، محمود کشته شد اما کسی از آن حال خبر نیافت و مریدان فکر کردندکه او غیبتی کرده است از این رو برادرانش محمد و علی را به حکومت برداشتند. اما اینان نیز در جنگ با سپاه مغول کشته شدند. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 79)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن یحیی بن نصر بن احمد سامانی. وی از خاندان سامانیان و تنها فرزند پدر خویش بود. رجوع به احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ج 1 ص 321 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تِ)
ابن خلیل بن ابراهیم بن محمد بن علی رازی تهرانی نجفی. وی فقیه و اصولی و اخباری بود و در سال 1226 هجری قمری در نجف اشرف متولد شد و در 1296 هجری قمری درهمانجا درگذشت. او راست: 1- حاشیه بر تعلیقۀ بهبهانیه. 2- حساب العقود. 3- خزائن الاحکام فی شرح تلخیص المرام، در چند مجلد. 4- سبیل الهدایه فی علم الدرایه. 5- غصون الایکه الغرویه فی الاصول الفقهیه. (از اعلام زرکلی بنقل از الذریعه ج 6 ص 39 و ج 7 ص 11) (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 292). و رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 319 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رِ)
ابن عبدالله بارقی. تابعی بود. (از منتهی الارب). تابعی در سنت اسلامی به شخصی گفته می شود که در عصر پس از پیامبر اسلام زندگی کرده و از صحابه – کسانی که پیامبر را دیده اند – علم و دین آموخته است. اگرچه تابعی پیامبر را ندیده است، اما پیوند او با صحابه سبب شده است که در زنجیره ناقلان حدیث جایگاه بالایی داشته باشد. علمای علم رجال و حدیث معمولاً تابعین را به سه دسته تقسیم می کنند: کبیر، وسط و صغیر، بسته به اینکه با کدام طبقه از صحابه دیدار داشته اند.
لغت نامه دهخدا